محمد امين و نازنين؛ نور ديدگانم

چند روز تا وداع

1392/11/28 15:30
نویسنده : بابا احمد
43 بازدید
اشتراک گذاری

كم كم دارم وسايلم را جمع مي كنم تا عازم شوم، عازم سفري يك ماهه، دوباره مي خواهم جار الله شوم، همسايه خدا در شهر خدا؛ مكه.

اما امسال حال و هوايم با آن چند سفر قبلي فرق مي كند.آن روزها كه شما نبوديد تنها دلم بهانه مادرتان را مي گرفت و همه دلتنگيهايم براي او بود. اما حالا سه تا شده ايد. و من از همين حالا دلتنگ شيرين زباني و شيطنتتان شده ام. و در اين درد فراق تنها به حضرت دوست پناه مي برم  و از او ياري مي جويم. و اياك نستعين

آقا محمد امين و نازنين خانوم ؛ نور ديدگانم

خدمت به زائران بيت الله الحرام لذت عجيبي دارد حس مي كني خادم سراي حضرت دوست هستي  تو را برگزيده اند براي خادمي، اما در عين حال مسئوليتي است دشوار وسخت ، چرا كه ميزبان حضرت ذوالجلال و الاكرام است، همو كه بسيار نسبت به بندگان و ميهمانانش غيور است و غيرت مي ورزد و مراقب و ناظر تك تك نيات و نگاه ها و رفتار تو نسبت به ميهمانانش است.

هنوز در شوك توصيه دوستي هستم كه وقتي فهميد عازمم گفت نكند بخاطر مستحبي حقوق واجب خانواده ات را ادا نكني، و بعدش اين آيه شريفه را خواند:«الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»:آنهايی که کوشششان در زندگی دنيا تباه شد و می پنداشتند کاری نيکو می کنند.

نمي دانم شايد من هم به زعم خودم فكر مي كنم رفتن به مكه و خدمت به ضيوف الرحمان كاري نيكو باشد اما در تزاحم با واجبي ديگر از من ساقط شده باشد. نمي دانم فعلا يك درگيري ذهني پيدا كرده ام و دارم با خودم كلنجار مي روم.

تنها اميدم اين است كه شايد به دعاي خير زائري بهره اي نيز نصيب شما شود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)